قدرت و قوّت بسیار غریزه جنسی و میل به خوردن و آشامیدن در بشر و تأثیر فراوان و غیر قابل انکار آن در چرخه زندگی او و نقش بنیادی و بسیار قوی آن در شکلدهی به شخصیت و رفتار و افکار او و سمت و سویبخشی به تحرکات فردی و اجتماعی او قابل انکار نیست. و بدین جهت و بر همین مبنا دو مکتب «فرویدیسم» و «مارکسیسم» در عرصه حیات فکری بشری پدید آمد، و هر یک از دو مکتب با بزرگ کردن بیش از حد هر کدام از آن دو خواسته طبیعی و اصالت دادن به آن، همان را پایه و اساس شخصیت و حیات بشری قرار داده و سایر نیازها و امیال او را بازتاب و برآیندی برای آن به شمار آورد.
در این میان غریزه جنسی از قدرت و نیروی فزونتری برخوردار است و حکمت آن هم شاید به جهت وجود زحمات و رنجهایی باشد که بر اثر این غریزه برای مرد و به ویژه زن، در بارداری و تربیت و تأمین فرزند پیش میآید.
3ـ خطرات شهوتگرایی
میل به لقاح که در اصل آفرینش به جهت تأمین بقای موجودات زنده، در نهاد آنها به ودیعت سپرده شد، آنگاه که در اختیار بشر قرار گرفت، با سوء استفاده از آن، در جهت هلاکت و تباهی او نیز به کار رفت.
این غریزه، اگر رها شود، همچون موریانه که بیرحمانه بر درختان تناور هجوم میآورد و از درون آن را پوک و تهی میسازد، جسم و جان آدمی را به تحلیل برده و رفته رفته به ویرانی و سقوط میکشاند.
این غریزه چنانچه در اختیار هوا و هوس بشر قرار گیرد، بلایی که بر مغز و اعصاب و قوای جسمی و روانی او وارد میکند به گفته یکی از عالمان سترگ اخلاق و تربیت همچون کارگزار ستمگری است که رییس حکومت او را، مطلق العنان بر جان و مال مردم مسلط کند و او به تدریج تمامی اموال آنان را به زور از صاحبانش گرفته و به مصرف خود رساند و آنها را در بدبختی و دریوزگی رها سازد. ولی اگر تحت فرمان عقل و خرد باشد و مطیع آن گردد، بسان کارگزار عادلی است که مالیات را عادلانه از مردم میگیرد و سایر اموال آنان را برای خود آنها باقی میگذارد و در نتیجه هم دستگاه حکومت اداره میگردد و خدمات آن متوقف نمیشود و هم مردم به زندگی عادی خود ادامه میدهند و بدین سان نه تنها غریزه جنسی با وجود سلطه عقل بر آن، اشباع خواهد شد بلکه سایر قوای بدن نیز سالم مانده و با نشاط به وظایف مربوط به خود خواهند پرداخت.(1)
شهوت جنسی، غریزهای بسیار مقتدر و بیرحم است که اگر با بیبند و باری پیروی شود، تمام قوای انسانی را مقهور خویش میسازد. نیروی جسمانی و مغز و اعصاب را به سرعت رو به تضعیف میبرد، ذهن را مسموم،
اندیشه را مغشوش و قدرت تصمیمگیری و اراده بشری را تباه میکند.
پیروی بیبند و بار از این غریزه، همت آدمی را پست، فکر را نزدیکنگر و محدود و شخص را در مواجهه با مشکلات حیات و فراز و نشیبهای آن، ناتوان و علیل میکند و قلب را که میتواند حرم خداوند و جایگاه او گردد، به لانه شیطان و جولانگاه ابلیس تبدیل میسازد.
سخن گرانبهایی از رسول اکرم(ص) نقل شده است که آن حضرت فرمودند: «پس از خود از سه چیز بر امت خود نگرانم: گمراهی و انحراف پس از معرفت و هدایت؛ حوادث و وقایع گمراهکننده و شکمبارگی و شهوترانی.»(2)
خطر تهاجم فرهنگی و تجاوز به مرزهای اعتقادی و معنوی ما کمتر از حمله به مرزها و حدود جغرافیایی نیست، که به مراتب از آن حساستر و مصیبتبارتر است. مقابله با متولیان و لشکریان تهاجم فکری، همچون مبارزه با متجاوزان ارضی، ضرورت قاطع دارد، استقامت و صبر میخواهد، قربانی و شهادت لازم دارد، سلاح و مهمات و نقشه و تدبیر میطلبد.
سلاح این میدان، اسلحه گرم و سرد نیست، حربه آن، دانش و بصیرت و تقواست که مسلح شدن به آن، جز با رویگردانی از شهوتپرستی و بیبند و باری میسر نیست.
4ـ راه حل اصلی بحران
تعبیر از غریزه جنسی و آثار آن بر شخصیت جوانان، به «بحران» قلمپردازی و یا بزرگنمایی نیست، بلکه حقیقتی است روشن، برای همه کسانی که شخصیت جوان را به خوبی میشناسند و یا خود جوانند و یا دست کم دوران جوانی خود را کم و بیش به یاد دارند.
ابتدا گفتیم حکمت از غریزه جنسی استمرار و بقای نوع بشر است و لذا سالمترین، بایستهترین و مطلوبترین نوع مواجهه با آن و بهترین راه حل مقابله با آن، ازدواج و نکاح مشروع است. انسان با نکاح بموقع و در وقت نیاز ـ بیآنکه به دیری یا زودی آن فکر کند ـ به مقبولترین و کاملترین صورت خود به نیازمندی خویش پاسخ مثبت میدهد و پیش از آنکه به عواقب و پیآمدهای آزاردهنده و فشارهای غریزه به دنبال آن عقدههای روانی دچار گردد، آن را مهار ساخته و از التهاب آن کاسته است و قبل از آنکه انرژی انباشته آن از وجودش سرازیر شود و دامنش را آلوده کرده و بسوزاند، آن را با پاسخ طبیعی و مشروع ـ بیاضطراب و نگرانی ـ فرو نشانده است. و این نخستین توصیه دین در این مورد است.
رسول اکرم(ص) میفرمایند: «یا معشر الشباب! من استطاع منکم الباه فلیتزوّج ...؛
ای جمعیت جوانان هر کس از شما توانایی ازدواج دارد ازدواج کند ...».(3)
از حضرت صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: «جاء رجل إلی أبی علیهالسلام فقال له: هل لک من زوجة؟ قال: لا، فقال أبی: ما احبّ أنّ لی الدّنیا و ما فیها و انّی بتّ لیلة و لیست لی زوجة. ثم قال: الرّکعتان یصلّیهما رجل متزوّج افضل من رجل أعزب یقوم لیله و یصوم نهاره. ثمّ أعطاه أبی سبعة دنانیر ثمّ قال: تزوّج بهذه. ثمّ قال أبی: قال رسولاللّه صلیاللّه علیه و آله: اتخذوا الأهل فإنّه ارزق لکم؛
مردی به محضر پدرم ـ که درود خدا بر او باد ـ رسید، آن حضرت به او فرمود: آیا همسری داری؟ عرض کرد: نه! پدرم فرمود: من دوست ندارم همه دنیا و آنچه در آن است از آنِ من باشد در حالی که یک شب را بیهمسر، سر به بالین گذارم! سپس فرمود: دو رکعت که مرد زندار بجای آورد بهتر است ازمرد بیهمسری که شبش را به نماز قیام کند و روزش را با روزه تمام کند. آنگاه پدرم هفت دینار داد و گفت: با این پول ازدواج کن. سپس پدرم از رسول اکرم(ص) نقل کرد که فرمود: برای خود تشکیل خانواده دهید که برای روزی شما بهتر و مفیدتر است.»(4)
روایات در این باره فراوان است که به همین دو نمونه بسنده میکنیم.
5ـ کنترل
اگر برای کسی به هر دلیلی امکان ازدواج نباشد، چنین شخصی تحت هیچ عنوان مجاز نیست روی به گناه آورد زیرا خطر گناه و آلوده دامنی بسیار فراتر از فشارها و رنجهای عزوبت و بیهمسری است و در صورت خوف وقوع در گناه، ازدواج به هر صورت ممکن واجب میشود. و لذا چنین کسی یا باید خود را کنترل کند و دست به گناه نیالاید و یا مقدمات ازدواج خود را از هر راه ممکن فراهم آورد.
قرآن کریم میفرماید: «و لستعفف الّذین لا یجدون نکاحا؛
و باید آن کسانی که ازدواج برایشان مقدور نیست عفّت بورزند.»(5)
کنترل این غریزه به دو صورت ممکن است تحقق پذیرد، 1ـ کنترل منفی. 2ـ کنترل مثبت.
5ـ1ـ کنترل منفی
غالبا وقتی سخن از کنترل غریزه جنسی به میان میآید، توجه اشخاص به سمت و سوی نوع منفی آن جلب میشود. و آن این است که کسی با وجود تحریکات مختلف و مواجهه با عوامل انگیزش این غریزه، بخواهد با میل تحریکشدهاش مبارزه و مقابله کند و به سوی ارتکاب جرم نرود، چنین کاری گرچه قطعا بهتر از آلایش دامن و عمل به جرم است، ولی پیامدهای سوء و مخرب آن بر کسی پوشیده نیست. این کار هم به غایت دشوار است و هم زیانبار، و بدین جهت هرگاه شخصی به کنترل غریزه سفارش میشود، با چنین برداشتی از آن، و تصور دشواری و زیانباری آن، از پذیرفتن چنین توصیههایی سر باز میزند.
5ـ2ـ کنترل مثبت
غریزه جنسی اگر با ازدواج مهار نگردد، مطلوبترین راه تسلط بر آن، کنترل مثبت است. و آن پرهیز از صحنهها و کارهایی است که به تحریک این غریزه میانجامد.
این نوع از کنترل، که در حقیقت جنبه پیشگیری دارد هم راحت است و هم بیزیان و بلکه مفید.
راحت است، زیرا در این صورت همچون وسیله نقلیهای است با سرعت معمولی و قانونی، که در مواجهه با خطر، مهار حرکت آن زحمت چندانی ندارد، بر خلاف ماشینی که با سرعتی بسیار فراتر از حد شناخته شده و بایسته خود سیر میکند. که چه بسا به کلی اختیار آن از دست صاحبش بیرون رفته و مصیبتها به بار آورد و کنترل آن هم در صورت تحقق، صدها زیان و رنج و زحمت و اضطراب برای وسیله و صاحب آن به همراه دارد.
و بیزیان است، زیرا با این حال کنترل غریزه فشاری بر جسم و روان تحمیل نمیکند تا به آن صدمهای وارد شود.
و مفید است چون موجب میشود مغز و اعصاب و قوای بدن در حالت عادی به سر برند و تعادل روانی شخص محفوظ بماند و انرژی و سرمایههای جسمی و روحی او بیهوده مصرف نشوند.
پیش از این نیز از قرآن کریم نقل کردیم که باید کسانی که قدرت و وضعیت مساعد برای ازدواج ندارند عفت پیشه کنند و عفت در این آیه گرچه در ابتدا مفهوم عمل خاصی
منافی با آن را دارد، ولی با تأمل بیشتر معلوم میشود که آیه کریمه معنایی عام دارد و عفت در همه اعضا و اندام را شامل است. و اکنون طرق کنترل مثبت را به اختصار برمیشمریم:
1ـ پرهیز از فکر و ترسیم صحنههای محرک در ذهن و خیال.
عبداللّه بنسنان از امام صادق(ع) نقل میکند که حضرت(ع) فرمود:
«انّ عیسی قال للحواریّین: ... انّ موسی امرکم ان لا تزنوا و أنا آمرکم أن لا تحدّثوا انفسکم بالزنا فضلاً عن أن تزنوا فانّ من حدّث نفسه بالزنا کان کمن أوقد فی بیت مزوّق فأفسد التزاویقَ الدّخان و ان لم یخرق البیت؛(6)
عیسی به اصحاب خود گفت: ... موسی به شما دستور داد که زنا نکنید و من به شما دستور میدهم که فکر زنا هم در سر نپرورانید تا چه رسد به اینکه زنا کنید زیرا کسی که خیال زنا کند مانند کسی است که در خانهای نقش و نگار شده دود و آتش به پا کند. چنین کاری
گرچه خانه را نمیسوزاند ولی زینت و صفای آن را مکدّر کرده و فاسد میکند.»
2ـ دوری از نگاههای مسموم و مناظر تحریکآمیز.
قرآن کریم در دو آیه متوالی دستور به اغماض و نگهداری چشم از نگاه حرام و هوسآلود داده است. در آیه اول میفرماید: «قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم و یحفظوا فروجهم ...؛
به مؤمنان بگو دیدشان ـ را از نامحرمان ـ فرو نشانند و نهانگاههای خود را ـ از وقوع در حرام ـ نگه دارند. و در آیه بعدی میفرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ ...؛
به زنان مؤمن بگو ـ چشمهایشان را فرو گیرند و نهانگاههای خویش را محافظت کنند.»(7)
جالب این است که در هر دو مورد خداوند متعال نخست دستور به مراقبت از نگاه محرک و عفت چشم میدهد و آنگاه به حفاظت از عورت فرمان داده است.
رسول اکرم(ص) میفرمایند: «النّظرة سهم مسموم من سهام ابلیس فمن ترکها خوفا من اللّه اعطاه اللّه ایمانا یجد حلاوته فی قلبه؛
نگاه هوسآلود ـ تیری است مسموم از تیرهای شیطان. هر کس آن را به جهت خوف الهی ترک کند، خداوند ایمانی به او میبخشد که حلاوت آن را در قلب خود احساس میکند.»(8)
3ـ گوش ندادن به آوازها و موسیقیهای تحریککننده و مبتذل.
در حدیثی از حضرت صادق(ع) آمده است: «إنّ رجلا سأله عن سماع الغناء، فنهی عنه و تلا قول اللّه عزّ و جلّ: «انّ السّمع و البصر و الفؤاد کلّ اولئک کان عنه مسؤولاً» و قال یسأل السّمع عمّا سمع و الفؤاد عمّا عقد و البصر عمّا ابصر؛
مردی از آن حضرت در باره شنیدن آواز محرک پرسید. حضرت از آن نهی کرده و این آیه را خواندند: «به یقین گوش و چشم و دل هر یک مورد سؤال خواهند بود»(9) و فرمود: گوش از آنچه شنیده و قلب از آنچه بدان دل بسته و چشم از آنچه دیده است مسؤول بوده و بازخواست خواهند شد.»(10)
4ـ اجتناب شدید از گفتگوهای دوستانه و نشستهای غفلتزا و معاشرت با دوستان ناباب و گوش سپردن به سخنان تحریکآمیز.
از حضرت امام باقر(ع) این گونه روایت شده است: «من اصغی إلی ناطق فقد عبده، فإن کان النّاطق یؤذی عن اللّه عزّ و جلّ فقد عبد اللّه و ان کان یؤذی عن الشّیطان فقد عبد الشیطان؛
هر کس به سخن گویندهای گوش فرا دهد او را بندگی کرده است، پس اگر ناطق از خدا بگوید شنونده، خداوند را بنده شده و اگر از شیطان و سخنان شیطانی بر زبانش جاری کند قطعا بندگی شیطان کرده است.»(11)
5ـ اعتدال در خوردن. بیتردید پرخوری و بینظمی در خوردن در ذخیرهسازی و انباشتن موادی که نیازمند تفریغ باشد مؤثر است، ولی در صورت اعتدال و کمخوری سهم ناچیزی از آن صرف تهیه آن مواد میشود.
در حدیثی که قبلاً از پیامبر گرامی(ص) نقل کردیم، آن حضرت پس از آنکه جوانان را به ازدواج ترغیب میکنند میفرمایند: «و من لم یستطع فلیصم، فإنّ الصّوم به وِجاء؛
هر کس قدرت بر ازدواج ندارد و روزه بگیرد یقینا روزه نیروی غریزه او را تضعیف میکند.»(12)
6ـ اشتغال، ورزش و سرگرمیهای مفید. زیرا با وجود فراغت، هم مواد غذایی در تقویت غریزه به مصرف میرسد و هم فکر و خیال مصروف چارهسازی در تفریغ آن میشود. و لذا در روایات بر اشتغال و کار و پرهیز از فراغت تأکید بسیار شده است.
حضرت امام صادق(ع) در حدیث پردامنه «مفضّل» میفرمایند: «... و هکذا الانسان لو خلا من الشّغل لخرج من الأشر و العبث و البطر الی ما یعظم ضرره علیه و علی من قرب منه ...؛
و همین گونه انسان اگر بیکار و فارغ باشد، به بیهودگی و سرمستی دچار میشود و بر اثر آن به مسایلی مبتلا میشود که زیان آن هم بر خود و هم بر نزدیکان او سنگینی خواهد کرد ...»(13)
7ـ تلاوت قرآن. بیشک انس با قرآن، تلاوت، تدبر و تفکر در مضامین آن، خود شفای هر دردی است که به سرعت کار هر پریشانی را رو به سامان میبرد و زخمهای پنهان را التیام میدهد، و همتها را تا آسمانها بالا میبرد و بشر را از فرو رفتن در عالم حیوانات را نجات میبخشد.
امیر مؤمنان(ع) میفرمایند: «و تعلّموا القرآن فانه ربیع القلوب و استشفوا بنوره فانّه شفاء الصّدور و احسنوا تلاوته فأنّه انفع القصص ...؛
قرآن را فرا گیرید زیرا قرآن بهار دلهاست و از نور آن بر مرضها و دردهای خود مرهم بگذارید زیرا آن داروی شفابخش سینههاست و آن را نیکو تلاوت کنید که به یقین سودمندترین قصههاست.»(14)
خلاصه اینکه: راه حل دین در خصوص نوع مقابله و مواجهه به غریزه جنسی نخست ازدواج و نکاح مشروع است و در صورت عدم امکان، کنترل مثبت با شرحی که بیان شد و سپس کنترل منفی با وجود همه زیانهای آن، ولی هیچ گاه به بیبند و باری و افسارگسیختگی و آلودگی به گناه رضایت نمیدهد و زیان آن را به مراتب خسارتبارتر و ویرانگیرتر از ضرر کنترل منفی میداند.
این نوشتار را با این جمله به پایان میبریم که بزرگان گفتهاند: «نفس را مشغول بدار و گرنه او تو را به خود مشغول ساخت.»
رسول اکرم(ص):
نگاه هوسآلود، تیری است
مسموم از تیرهای شیطان.
هر کس آن را به جهت
خوف الهی ترک کند
خداوند ایمانی به او میبخشد
که حلاوت آن را در قلب خود
احساس میکند.
پی نوشتها :
1 ـ جامعالسعادات، ج2، ص10.
2 ـ همان، ص4.
3 ـ مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج2، ابواب مقدمات نکاح، ص531، ح21.
4 ـ وسائل الشیعه، انتشارات مکتبة الاسلامیّة، ج14، ص7.
5 ـ سوره نور، آیه 33.
6 ـ وسائل الشیعه، ج14، ص240.
7 ـ همان، آیه 30 ـ 31.
8 ـ الاخلاق، سیدعبداللّه شبّر، قم، انتشارات بصیرتی، ص127.
9 ـ سوره اسراء، آیه 36.
10 ـ مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج2، ص459، ابواب یکتسب به، باب 80.
11 ـ وسائل الشیعه، چاپ ایران، کتابفروشی اسلامیه، ج12، ص236.
12 ـ مستدرک الوسائل، ج2، ص531.
13 ـ بحارالانوار، تهران، انتشارات دار الکتب الاسلامیة، ج3، ص87.
14 ـ وسائل الشیعه، ج4، ص825، ابواب قرائة القرآن، باب 1، ح7.
پیام زن -> دی 1380، شماره 118
پدیدآورنده:سید مهدی موسوی کاشمری ،
نظرات شما عزیزان: